آن که بی باده کند
جان مرا مست کجاست؟
وانکه بیرون کند
از جان و دلم دست کجاست؟
✍️ مولانا
آن که بی باده کند
جان مرا مست کجاست؟
وانکه بیرون کند
از جان و دلم دست کجاست؟
✍️ مولانا
بی تو عذابیست خنده هایی که به روی صورتم همچون نقابیست
کار من عشق است و کار چشم تو خانه خرابی
چشمانت آرزوست از سر نمی پرد
تو را ز خاطرم کسی نمی برد
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای، مرا
به دل نشسته ای چه کردی با دلم
به گل نشسته ای میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا ز من بریده ای مرا
🎵 چشمانت آرزوست / ایهام
نشستم رو به درگاهت در این شب های نورانی
خداوندا نجاتم ده، از این شب های ظلمانی...
✍️ پروانه حسینی
تا شدم بی خبر از خویش، خبرها دیدم
بی خبر شو، که خبرهاست در این بی خبری
✍️ فروغی بسطامی
جانا، دلم ربوده ای فریبانه
به انتظار تو غریبانه
نشسته ام ببینم آن دو چشم مست و دلبرانه...
جانا، به غم نشانده ای دل ما را
بیا و دریاب من تنها را
که خسته ام از این زمانه...
🎵 جانا / ایهام
بمان تنها که تنهایی
به این «تن» ها شرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد
به بودن های پوشالی...
✍️ سیمین بهبهانی
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست
✍️ وحشی بافقی
There's a million reasons why I should give you up
But the heart wants what it wants