وقتی از حقایق فرار میکنیم از شرشون خلاص نشدیم فقط بهشون اجازه دادیم دنبالمون تا ابد بیان
میدونیم یک روز قراره جلومونو بگیرن و مجبور میشیم بلاخره تصمیم بگیریم راجعشون
اما گول میزنیم خودمونو پشت میکنیم بهشون و همیشه ازشون میترسیم
گاهی بهمون نزدیک میشن و حالمونو بد میکنن
میدونیم باید خودمون پیش قدم بشیم و تصمیم بگیریم اما ترس و بزدلی رهامون نمیکنه
حتی با اینکه بدونیم تصمیم درست چیه