شبی که باران فرو می بارد در هر قطره اش فرشته ای
است که بر این کویر خشک و تافته در کام دانه ای و
بوته خشکی و درخت سوخته ای و جان عطشناک
مزرعه ای فرو می افتد و رویش و خرمی و باغ و گل
سرخ را نوید می دهد
چه جهل زشتی است در این شب قدر بودن و در زیر این
باران ماندن و قطره ای از آن بر پوست تن و پیشانی و
لب وچشم خویش حس نکردن خشک و غبار آلود زیستن
و مردن!!!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.