یعنی من که می میرم برای این که کسی حالا هرکجا که هست عینِ خودش باشد وقتی که آن جا نیست. یعنی خودش را پشتِ ظواهری که دو پولِ سیاه نمی ارزند مخفی نکند. یا از ترسِ این که دیگران چه قضاوتی درباره اش می کنند؛ خودش را یک طوری که نیست جلوه ندهد. یا آن طوری که هست، خودش را بروز ندهد.
📖 کافه پیانو/ فرهاد جعفری
پ.ن: شاید کتابش یک موضوع خاص رو دنبال نکنه اما من از افکارش خوشم می آد، از پراکنده نوشتن و از یک شاخه به شاخه دیگه پریدن، اینکه به هرچیزی نگاه می کنه یک داستان داره براش و سه سال طول می کشه تا منظور اصلیش رو بگه.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.