داشتم کتابم رو میخوندم که یک قسمت اشاره کرده بود به مکتبی به اسم «ذن» اسمش برام خیلی جالب بود و در کل هم آدم کنجکاوی هستم و میدونستم حتما باید بگردم دنبالش تا خیالم راحت بشه پس گشتم و پیدا کردم. به نظرم عقاید قشنگی داشتن که تقریبا با خصوصیات خودم هم همخوانی داشت، بهرحال مهم نیست اسمش چی باشه مهم اینه کار درستی باشه.
برای شما هم مطالبی که پیدا کردم رو میگذارم شاید جالبناک شد براتون.
ذن مکتبی در مذهب بودایی است که در چین پدیدار شده و تأکید فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرف نگری به ماهیت اشیا جانداران و... به وسیله تجربه مستقیم دارد. مکتب ذن نه مذهب است نه فلسفه، نه روانشناسی، نه ریاضیات و نه هیچ نوع علم دیگر از این قبیل... ذن نمونه ای است از آنچه بشر برای رهایی از قیود روحی و فکری و مغزی جستجو می کند و نمونه دیگری است از آنچه در هند و چین به عنوان طریقه رهاسازی از قید و بند ها شناخته شده است.
ذن، مخفف «ذنْ بودیسم»، نام ژاپنی شاخهای از بودیسمِ ماهایاناست (نام چینی آن چان است) که بیشتر در چین، ژاپن، ویتنام و کره رواج دارد و بر نقش مراقبه در رسیدن به آگاهی تأکید میورزد.
سرآغاز ذن به بودیسم هندی و به تجربه بودا گوتاما میرسد. او در حدود 500 سال پیش از میلاد شاهزادهای از سرزمین هند امروز بود و در سن 29 سالگی به خاطر درد و رنجهایی که اطرافش میدید، چنان مغموم شد که زندگی راحت خود را ترک کرد تا بتواند به آگاهی دست یابد. او پس از 6 سال زندگی به صورت یک مرتاض در 35 سالگی به آگاهی رسید و پس از آن با نام بودا (فردی که بیدار است) شناخته شد. او دریافت که همهچیز در حال تغییر است و درد و رنج و نارضایتی ناشی ازوابستگی فرد به شرایط و اشیایی است که به دلیل ماهیتشان دایمی نیستند؛ فرد با رهاشدن از این وابستگیها، که وابستگی به «خود» هم از جمله آنهاست، میتواند از درد ورنج آزاد شود. در آن زمان ذن با نام «دهایانا» که در زبان سانسکریت به معنی مراقبه است، شناخته میشد. تجربه بودا از آن زمان تا به امروز بدون هیچ تغییری از استاد به شاگرد منتقل شد و بدین ترتیب مکتب ذن شکل گرفت.
ذن اعتقاد دارد که انسان باید همه چیز را بدون آنکه چیزی به آنها بیفزاید یا از آنها کم نماید، نگاه کند. یعنی اینکه همه چیز را بایستی بدون اینکه از خود ارزش بیشتر بدان بدهیم یا چیزی از ارزش آن کم نماییم نگاه کنیم. به عبارت دیگر انسان ذهن خود را بایستی چنان کند که عین واقعیت و حقیقت را ببیند و ارج و ارزش هایی را که بدان می چسبد، دور بریزد.
در مکتب ذن دور کردن افکار چسبیده به ذهن و تمرکز، اصل اساسی بشمار می آیند. در این مکتب همچنین به "زیستن در حال گسترده" توجه زیادی مبذول می گردد. معنی زیستن در حال گسترده هم این است توانایی در حس کردن زندگی در زمان حال یعنی یک توانایی و تسلط و قدرت که آدمی "حال" را حس کند و گذشته و آینده نتواند "زندگی حال" را تحت شعاع قرار دهد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.