همیشه توی زندگی منتظر بودم که یک دوره رو تموم کنم
این دوره تموم شه و از شر این انرژی های منفی آزاد بشم، حتما دوره بعدی بهتر از الانه
دوره های زندگیمو رفتم جلو و تمومشون کردم و هیچکدوم بهتر از قبلی نبودن و من فقط بیهوده منتظر بودم که زمان برام بگذره و بلاخره دوره ای که من قراره توش راحت و آزاد باشم رو بهم بده
اشتباه من بود نه هیچکس دیگه، دوره های زندگیم رد میشدن بدون اینکه من تغییری ایجاد کنم توی خودم
درگیر آدم های پوچ میشدم و فکر میکردم رها شدن ازشون فقط با تموم شدن این دوره ها به دست میاد
غافل بودم که خودم رو باید تغییر بدم و نگرش خودم رو...
البته، شاید هم غافل نبودم و میدونستم!!!
فقط جرات انجام هیچ کاری رو نداشتم و همه چیز رو سپردم به زمان
زمان برام رابطه هام رو تموم کنه، زمان برام آزادی بیاره، زمان، زمان.....
زمان رو باید از ابزار های خوشحال شدنم حذف میکردم و خودم میومدم توی میدون و افسار زندگیمو میگرفتم توی دستم اما من بزدل تر از این حرف ها بودم که مدیریت کنم زندگیم رو
الان هم هستم و میذارم هرچی انرژی منفی دورم هست بمونه تا وقتی که زمان یا خودشون تصمیم بگیرن ازم دور بشن
شاید خیلی ها مثل من باشن اما بهتون بگم لطفا مثل من نباشید، شما جسارتتون رو جمع کنید و خودتون برای خودتون راحتی رو ایجاد کنید چون زمان هرگز این کار رو نمیکنه
حتما مثل من میترسید که اگر مدیریت زندگی رو دست بگیرید اوضاع رو بدتر از اینکه هست کنید.
نمیدونم جوابش چیه چون هنوز هم بهش نرسیدم اما این رو میدونم که روش من اشتباهه فقط همین رو که میتونم بهتون بگم
دنبال یک روش دیگه باشید و هرگز دست به دامن زمان نشید
اگر روش خوبی هم پیدا کردین به منم بگین، البته یک روش عملی بگید نه یک چیزی تو مایه های حرفایی که همه میگن
فقط کسی میتونه بگه که خودش یک زمانی اینجوری بوده باشه
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.