من هیچگاه صبر کافی برای شنیدن نظرات دیگران ندارم، چون مطمئن هستم که فقط چیزی که در جای دیگری شنیده اند را تکرار میکنند یا عقایدی که در کودکی به خوردشان داده شده است را نشخوار میکنند. ببینید، هرکس حق دارد نظرات خودش را داشته باشد و من هرگز جلوی کسی که عقیده ای را اظهار میکند را نمیگیرم، ولی آیا شما میتوانید مطمئن باشید که آن عقیده متعلق به خودش است؟ من نمیتوانم.

📖 یک جزء از کل/ استیو تولتز


پ.ن: درسته تفکرات و عقاید ما قطعا یه زمینه ای دارن، شاید بعضی هاش حتی چند صد سال فرهنگ پشتش باشه. من میخوام بپرسم مگه کسی میتونه ادعا کنه عقیده ای داره که صد در صد و بدون دخالت هیچ عامل بیرونی بهش رسیده و هیچ نظری هیچ تلنگری هیچ جا باعث اون فکر نشده؟

فکر نمیکنم که بشه. البته مسلما منظورم تایید کسایی که طوطی وار فقط برای نشون دادن اینکه مغزشون کار میکنه حرف بقیه رو تکرار میکنن نیست. منظورم کساییه که فکر میکنن و به نظری میرسن.

شاید بتونیم بگیم که پروسه تحلیل کار خودمون بوده، شاید بتونیم بگیم خارج از چارچوب فکری اطرافیانمون فکر کردیم، اما مسلما نمیتونیم بگیم هیچ چیزی توی شکل گیریش تاثیر نداشته.

شاید این حرف رو فقط اولین آدم روی زمین بتونه بزنه، بعد از اون همه تفکرات تحت تاثیر تفکر قبلی (شاید حتی به مخالفت با تفکر قبلی) ایجاد شده.

عقیده و فکر مثل تمام چیزهای دیگه توی این دنیا از صفر به وجود نمیاد. مغزمون اطلاعاتی رو میگیره و تحلیل میکنه و یه خروجی به ما میده، اما بدون ورودی تحلیلی هست؟ 

درمورد عقاید یه آدم عادی بعید میدونم، اما ممکنه فلاسفه بدون ورودی تحلیل کرده باشن؟ فلسفه ساختن همین تحلیل هرچیزی بدون در نظر گرفتن ورودی ها نیست؟ شاید برای همین «هری» به «مارتین» گفت که تو فیلسوفی.