این که می گویی هر آدمی به جز عهده دار بودن سنگینی بار گناه خودش مسئول انسان های دیگر هم هست کاملا درست است و بسیار جالب که نشان می دهد تو چه قدر عالی آن را به صراحت دریافتی. در حقیقت وقتی مردم به این موضوع پی ببرند، آن وقت ملکوت خداوند بر زمین تحقق خواهد یافت و دیگر رویا نخواهد ماند.

... تو از من می پرسی که چه زمانی آن رویا محقق خواهد شد. آن روز خواهد رسید، اما نخست باید دوره انزوای انسانی تمام شود.

... همان انزوایی که به خصوص در عصر ما همه جا را فرا گرفته و تا به پایان نرسد کاری از پیش نمی رود. به این زودی ها پایانش نمی رسد. زیرا هر کس می کوشد خودش را حفظ کند. همه تلاش می کنند برای خود و به تنهایی کمال زندگی را تجربه کنند و کوشش های آنها به نابودیشان منجر می شود. و به جای به خود رسیدن، به نابودی و انزوای بیشتری دچار می شوند.

در عصر ما همه انسان ها جدا از یکدیگر زندگی می کنند. هر کس در سوراخ خود می خزد و از همسایه خود دوری می کند. خودش را پنهان می کند و هرچه دارد مانند موش به سوراخ میبرد و همیشه سعی می کند با دیگران با فاصله زندگی نماید و آن فاصله را حفظ کند. او برای خود ثروت می اندوزد و فکر میکند چه قدر قوی است و چه قدر در امان به سر می برد. اما این انسان دیوانه درک نمی کند که هر چه قدر ثروت بیشتر بیاندوزد عمیق تر در منجلاب نابودی خود فرو می رود. او تنها به خود متکی ست و خودش را از کل انسان ها جدا می کند. به ذهنش آن چنان تعلیم داده که به کمک دیگر انسان ها و آدم ها اعتقاد نداشته باشد و همیشه در ترس از دست دادن حقوق و پولی که برای خود کسب کرده به سر ببرد.

تاسف آور است انسان های معاصر از درک این مسئله عاجزند که امنیت واقعی فرد در گرو تلاش های افراد منزوی نیست، بلکه به همبستگی کل انسان ها بستگی دارد. اما پایان این انزوای وحشتناک انسان فرا خواهد رسید و همه در ک خواهند کرد که چه قدر به طور غیر طبیعی از یکدیگر جدا مانده اند. روح زمانه چینین خواهد شد و همگان تعجب خواهند کرد که چطور اینسان مدت درازی در تاریکی به سر برده و از دیدن نور عاجز مانده بودند.

📖 برادران کارامازوف/ داستایوفسکی