خیلی سال پیش توی لپتاپم یه بازی خیلی معروف داشتم به اسم «sims»، من به این بازی معتاد بودم و چندبار نصبش کردم و بعد از یک مدت پاکش کردم. برای من یکجور اعتیاد بود و وقتی بازش میکردم تا چند ساعت بازی میکردم و کلا زمان از دستم در میرفت و یهو میدیدم شب شده و من چشام دراومده.
اگر نمیدونین بازی اینطوریه که یک شخصیت میسازی و برای زندگی هدایتش میکنی، براش کار پیدا میکنی، مهارت های مختلف مثل نقاشی، باغبانی، ورزش، آشپزی و... یاد میگیری. دوست پیدا میکنی یا حتی ازدواج میکنی و بچه دار میشی.
برای من تمام جذابیت بازی این بود که اولش یه خونه کوچیک بدون وسیله بخرم، البته پولت به خونه های بزرگ کلا نمیرسه ولی میتونی یه خونه کوچیک با وسیله هم بخری ولی من بی وسیله میخریدم.
بعد میرفتم سر کار و کنارش نقاشی میکردم و میفروختم و خونه امو کم کم با وسیله پر میکردم. در نهایتم وقتی که خیلی پولدار میشدم یه خونه خیلی بزرگ و خفن میخریدم و بعدش، دیگه بازی برام جذاب نبود اینجا همیشه بعد یه مدت بازیو پاک میکردم چون حوصلم سر میرفت.
بعدا که بزرگتر شدم فهمیدم من عاشق تلاش کردنم برای اینکه از صفر مطلق برسم به همه چیز، عاشق اینم که انقدر کار داشته باشم که شبا از حال برم، عاشق این مسیر پیشرفتم نمیتونم بذارم کسی بیاد و زندگیو برای من بسازه.
ولی برام سوال بود چرا وقتی به همه چیز میرسم برام کسل کننده میشه، البته درسته میدونم که این فقط یک بازی بود ولی بازم نمیشد بگم کاملا غلطه و نمیشه تو زندگی واقعی هم این حسو داشته باشم، اگر واقعا اینجوری باشه چی؟
الان داشتم صفحات آخر کتاب «نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد» رو میخوندم که این پارگراف رو دیدم و کل بازی «sims» از جلوی چشمم رد شد.


آدم به امید دست یافتن به ثروت، به عشق، به آزادی خود را خسته و فرسوده میکند و برای به دست آوردن یک حق خود را از پا در می آورد، و وقتی که آن را به دست آورد، از داشتنش لذت نمیبرد. یا اینکه آن را تباه میکند و تنها با فکر هب اینکه دوست دارد به عقب برگردد و حدال و معرکه و عذاب را از سر گیرد از لذت بردن محروم میماند. برآورده شدن یک آرزو یعنی از دست دادن آن را احساس کردن.. خوشبخت واقعی آن کسی است که بتنواند به خود بگوید: «من میخواهم راه بروم، نمیخواهم به مقصد برسم.» و بدبخت کسی که خود را مقید میسازد و میگوید: «من میخواهم به مقصد برسم.» رسیدن مردن است، هنگام راه رفتن تنها میتوانی از آسودن بین راه استفاده کنی.

📖 نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد/ اوریانا فالاچی