من خیلی وقت ها مطالبی رو از افرادی میخونم که شاید بگم بیشتر عقاید طرف رو قبول ندارم یا در اصل بهتره بگم طریقه فکر کردنش رو دوست دارم اما نتیجه ای که میگیره رو قبول ندارم خیلی وقت ها این چالش برانگیزه چون تو داری نظرات کاملا مخالف با عقیده خودت رو میخونی و باز هم باید به چیزی که فکر میکنی درسته پایبند بمونی و از مسیر خودت برنگردی.

نمیدونم به نظر شما اینکار درسته یا نه اما به نظر من و در حال حاضر اینکار رو برای خودم مضر نمیدونم چون من از طریقه ی فکر کردن آدم ها از تفاوت داشتنشون لذت میبرم و دوست دارم بدونم بقیه چه فکری میکنن.

البته نه هر تفکری راجع به هرچیزی، موضوعات یا آدم های چندشی که تنها کارشون جلب توجه و مسخره بازیه برام هیچ جذابیتی که ندارن هیچ شدیدا باعث عصبی شدن و ناراحتیم میشن منظور من اون دسته آدم هاییه که فقط هدفشون و منطقشون در زندگی با من فرق داره.

به دوستم که گفتم گفت من میترسم اینجور مطالب رو بخونم نکنه که همین یک ذره چیزی که میدونم هم نابود بشه ولی من میخونم و تحلیل میکنم و در نهایت باز میفهمم مسیر خودم رو بیشتر دوست دارم. البته من کلا خیلی آدم وفادار به متعلقاتم هستم وقتی یک چیز یک مکان یا یک آدم رو انتخاب میکنم خیلی سخت ازش رو برمیگردونم و به سادگی نظرم عوض نمیشه. برای همین گاهی هم حتی شاید بی دلیل و بدون قانع شدن از خوب بودن مسیرم بازم به مسیر خودم برم.

بهرحال با اینکه مطالب مخالف عقاید خودم رو زیاد خوندم هیچوقت درک نکردم کسایی که برای آدم های متفاوت با خودشون نظرهای تند مینویسن و عصبانی میشن. بنظر من اگر انقدر اذیت میکنه شون نباید بخونن از اول ولی اگر مثل من میخونن و لذت میبرن خب دیگه عصبانی شدن نداره که.

من حس کسی رو دارم که میرم زیر تگرگ وامیستم و کیف میکنم بعدشم خیس برمیگردم توی خونه.