من خواهم شنید...

۲۶۱ مطلب با موضوع «خودنویس» ثبت شده است

یک ربات

یک جور ناخوشایند دارم خالی میشم، حس میکنم دارم شخصیتمو از دست میدم. دیگه دلم نمیخاد بجنگم... دلم میخواد همه چیز رو ول کنم و یه آدم خنثی بشم. حس مبارزه و جدال رو چجوری انقدر توی من کشتی که حس میکنم مثل یک بره دست و پاهام بسته شده و رام شدم و با اینحال هنوز تقصیر ها با منه!

پس اگر من مقصرم این چه حسیه که با تمام وجود میخوام دیگه هیچ حرفی نزنم و یه ربات باشم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

خسته

خسته ام از قضاوت های سریع و ظالمانه

خسته ام از حرفای تکراری و گله های هر روز که شنیدنش اول حالمو بد میکنه بعد عصبانی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

حرف

اگر کسی میخواد حرف بزنه چقدر بهش فکر میکنه؟ حرفای ما بار منفی ندارن؟ به نظر من خیلی حرف ها هستن که کل انرژی محیط و آدم رو میخورن و منفیش می کنن... ما چقدر این حرفارو میشناسیم؟ حرفایی که حال یکی دیگه رو بد میکنه و حس بدی بهش میده... چه حرفایی انرژی منفی دارن؟ چه حرفایی باعث رنج دیگران میشه و این ها چقدر ارزش گفتن داره؟

دیروز خواهر کوچیکم یه حرفی زد که خیلی بهش فکر کردم، فکر کردم به اینکه چقدر از حرفایی که میزنیم مطمئنیم؟ اگر دادگاهی باشه و ازمون بخوان قسم بخوریم که از حرفمون مطمئنیم و براساس حرف های ما حکمی بخوان بدن.... حاضریم قسم بخوریم و شهادت بدیم و روی این همه حرفی که میزنیم بیاستیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

حذف

چطوری یک آدم رو از زندگیمون حذف کنیم که انقدرررر روی اعصابمون راه نره؟!؟ حرص میدن گاهی انقدر که میخوای خفشون کنی........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

حماقت

بعضی وقتا کار های بدت روی شونت سنگینی میکنه

دلت میخواد یکی باشه که تمام کارهای خوب و بدت رو براش بگی و قضاوتت نکنه و فقط گوش بده

بعضی وقتا حماقت آدم ها اندازه نداره، پشیمونن و باز هم حماقت میکنن، بعضی کارها دیگه هیچوقت جبران نمیشن وقتی انجام دادی دیگه تموم میشه

گاهی فکر میکنم کاش زندگی مثل یکی از نرم افزار هام بود مینشستم پشت سیستم و تمام تنظیماتش دست من بود، تمام فرمول هاش برای هر مشکلش یه فرمول پیدا میکردم نشد نداره

گاهی حس میکنی دورت پر از خاره و دارن هر روز ضعیف ترت میکنن میخوای بیای بیرون و نمیتونی بعضی از خار ها رو خودت نمیخوای که ول کنی اما بعضیاش رو هم که میخوای نمیشه.....

بعضی خارها انقدر کوچیکه که خندت میگیره همچین چیزی اذیتت کرده اما باز هم اذیتت میکنن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

مغز خول

تا حالا عصبانی کردین کسیو که بعد حرفی نداشته باشین برای گفتن؟!

بعد توجهتون به شخص نباشه به توجهش باشه فقط

بعد دگ خودتونم نمیدونین فازتون چیه خلاصه یه مغز خول هست و باهم خوشیم دور هم

بعدم دگ از الکی ناراحتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

بی ربط

گاهی هم چه حس های خوبی دارم به شرطی که یک ساعت بعد نابود نشه... گاهی هم چه حس خوبیه یکی برای تو شعر بگه... چقدرم بده که بدونی چقدر رو اعصاب بقیه هستی بعد ندونی حقشونه یا نه اینم که این سه تا جمله چه ربطی به هم داشت خودمم نفهمیدم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

حتماااا حتمااااااااا

حتما... حتمااااااا حتمااااااااااااااا اتاقتونو تمیز کنین موقعی که انرژی منفی دورتون رو پرررر کرده تاثیرش خیلی خیلی زیاده

حتماا حتماااا لباس عروسک قدیمیتونو بشورین و صورتشو تمیز کنین و بذارین براتون آهنگ بخونه

حتما جای دوتا گلدونو عوض کنین و دکور میزتونو تغییر بدین

انرژی های مثبت اطراف رو بگردین بیابین و جذب کنین

سجده کنین، وضو بگیرین، قرآن بخونین.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

بهتر از دیروز

قبلا نوشتن بیشتر بهم آرامش می داد حالا که همینشم از دستم رفته انگاری!!!

شما هم مثل من دنبال انرژی مثبت و آرامشین؟ من تازگی گمش کردم... مثل وقتی شدم که یه کتاب بخونی و از زندگی سیر بشی!!!! یه بنده خدایی همینطوره کتاباش، میخونی و از زندگی بدت میاد بیچاره ذهنش خیلی سیاه بوده انگار....

آرامشی که دنبالشیم کجاس؟ کجارو باید گشت؟ توی کتابخونس یا توی آهنگام یا توی مداد رنگیام و نقاشیام، توی گوشیم؟ احتمالش خیلی کمه اونجا باشه

صدای دکمه های کیبورد هم جالبه دوسش دارم

کسی یه کتاب خوب سراغ نداره؟؟؟؟

اصلا کسی هست که چرت و پرتای منم بخونه؟ خخخ

خدارو شکر میدونم کسی هم نیس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

ترکوندن

یبار زدم یه عالم از مطلب های چند سالو ترکوندم اینم از این که زدم ستاره امو ترکوندم!!!!! یکی جلو منو بگیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه