من خواهم شنید...

یه اتاق

ذار هر روز و هر هفته

یا هر ثانیه برگردم بهت

🎵 یه اتاق/ شایان اشراقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

خرش از پل گذشت

دقت کردم چقدر جدیدا این اصطلاح خرش از پل گذشته استفاده میشه...

و امروز فکر میکردم عجب چیز بدیه ولی انقدر عادی شده که وقتی بهش میگم خر اون از پل گذشته که اینکارو میکنه کسی که باهاش این رفتار شده میخنده و میگه دقیقا...

بدتر اینکه خیلی وقتا هم توی یک ازدواج این رو میگن. بنظرم خیلی بده که اینطور میشه.

چرا آدم باید وقتی کسی رو به دست میاره دیگه خیالش راحت بشه و بی توجه بشه؟ مگه نباید تازه اول ابراز عشق و توجه و لذت بردن با هم باشه؟

میدونم که حالت ایده آلیه ولی فکر میکنم اینکه حالت ایده آله دلیل نمیشه که کنار گذاشته بشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه

The Pianist

امشب دلم گرفته بود و بجای اینکه مثل همیشه Friends ببینم تا حالم خوب بشه با خود آزاری شدییییید ترجیح دادم یه فیلم غمگین ببینم! نمیدونم چرا خودآزاریه دیگه خودمم نمیفهممش!

در نتیجه چون خیلی وقت بود فیلم The Pianist رو میخواستم ببینم ولی چون میدونستم خیلی فضای تیره ای داره نمیتونستم ببینم، باید بگم که بدترین انتخاب رو کردم و گذاشتمش.

الان نیم ساعت گذشته و انقدر پشیمونم که نمیدونم چه خاکی بریزم توی سرم ولی نمیتونم هم ادامه شو نبینم.

هربار که چیزی انقدر کثیف راجع به آدم ها میبینم با خودم فکر میکنم این دیگه آخرشه، از این بدتر دیگه آدمیزاد انجام نداده ولی هربار یه چیز بدتر هم پیدا میشه.

فکر میکنم با اختلاف این افتضاح ترین فیلمیه که تا به حال دیدم اونم توی فقط نیم ساعت اولش...

چطوری تا آخرش زنده بمونم!؟

لطفا اگر ندیدین، هرگز نبینین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

4

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
زمزمه

تگرگ

من خیلی وقت ها مطالبی رو از افرادی میخونم که شاید بگم بیشتر عقاید طرف رو قبول ندارم یا در اصل بهتره بگم طریقه فکر کردنش رو دوست دارم اما نتیجه ای که میگیره رو قبول ندارم خیلی وقت ها این چالش برانگیزه چون تو داری نظرات کاملا مخالف با عقیده خودت رو میخونی و باز هم باید به چیزی که فکر میکنی درسته پایبند بمونی و از مسیر خودت برنگردی.

نمیدونم به نظر شما اینکار درسته یا نه اما به نظر من و در حال حاضر اینکار رو برای خودم مضر نمیدونم چون من از طریقه ی فکر کردن آدم ها از تفاوت داشتنشون لذت میبرم و دوست دارم بدونم بقیه چه فکری میکنن.

البته نه هر تفکری راجع به هرچیزی، موضوعات یا آدم های چندشی که تنها کارشون جلب توجه و مسخره بازیه برام هیچ جذابیتی که ندارن هیچ شدیدا باعث عصبی شدن و ناراحتیم میشن منظور من اون دسته آدم هاییه که فقط هدفشون و منطقشون در زندگی با من فرق داره.

به دوستم که گفتم گفت من میترسم اینجور مطالب رو بخونم نکنه که همین یک ذره چیزی که میدونم هم نابود بشه ولی من میخونم و تحلیل میکنم و در نهایت باز میفهمم مسیر خودم رو بیشتر دوست دارم. البته من کلا خیلی آدم وفادار به متعلقاتم هستم وقتی یک چیز یک مکان یا یک آدم رو انتخاب میکنم خیلی سخت ازش رو برمیگردونم و به سادگی نظرم عوض نمیشه. برای همین گاهی هم حتی شاید بی دلیل و بدون قانع شدن از خوب بودن مسیرم بازم به مسیر خودم برم.

بهرحال با اینکه مطالب مخالف عقاید خودم رو زیاد خوندم هیچوقت درک نکردم کسایی که برای آدم های متفاوت با خودشون نظرهای تند مینویسن و عصبانی میشن. بنظر من اگر انقدر اذیت میکنه شون نباید بخونن از اول ولی اگر مثل من میخونن و لذت میبرن خب دیگه عصبانی شدن نداره که.

من حس کسی رو دارم که میرم زیر تگرگ وامیستم و کیف میکنم بعدشم خیس برمیگردم توی خونه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

قدرت کلام

اقتدار کلام اغلب مورد سوء استفاده کامل قرار میگیرد ما از کلام برای نفرین سرزنش ایجاد احساس قصور و تخریب استفاده می کنیم مسلماً در راه درست هم از آن استفاده می‌کنیم اما در دفعات کمتر بیشتر اوقات از کلمات برای سم پاشی استفاده می کنیم برای انتقال زهره خشم، حسد، بخل و نفرت.
کلام، جادوی خالص است و مقتدرترین موهبتی است که ما انسان ها داریم، اما از آن علیه خودمان استفاده میکنیم. ما طرح انتقام میریزیم. با کلاممان هرج و مرج ایجاد می‌کنیم. از کلام برای ایجاد نفرت بین نژادها، قوم ها، خانواده ها و ملت ها استفاده می‌کنیم. ما مکررا از کلام سوءاستفاده می‌کنیم، و این استفاده نادرست است که آفرینش و تداوم بخشیدن به رویای دوزخ را ممکن می سازد. استفاده نادرست از کلام یعنی چگونه یکدیگر را از پا بیندازیم و یا در حالت ترس و شک نگهداریم. چون کلام جادویی است که انسان ها در اختیار دارند و سوء استفاده از کلام یعنی جادوی سیاه پس همه ما تمام مدت از جادوی سیاه استفاده میکنیم، بی آنکه بدانیم کلام ما تماماً جادویی است.

📖 چهار میثاق/ دون میگوئل روئیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

ماه رمضان

امسال دیگه بابام نیست که برام حلیم بگیره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

arms

You put your arms around me
And I believe that it's easier for you to let me go
You put your arms around me and I'm home

Arms/ Christina Perri 🎵


پ.ن: 2 سال پیش وقتی که AGT رو نگاه میکردم یکی از قشنگ ترین اجراها و برای من از دلنشین ترین شرکت کننده ها Evie Clair بود که پدرش یک سال بود سرطان داشت و توی اولین اجراش این آهنگ رو برای پدرش خوند و گفت که این آهنگ رو انتخاب کرده چون وقتی پدرش حالش بده میره توی اتاقش و این آهنگ رو براش میخونه تا حالش بهتر بشه.

و من توی تمام اجراهاش احساساتی شدم و باهاش گریه کردم تا اینکه زمان اجرای آخرش توی فاینال مسابقه گفت پدرش همون هفته فوت کرده. به نظرم خیلی شجاعت و قوی بودن لازم بود که تونست باز هم بیاد و اجرا کنه اما از اون به بعد من هر بار که این آهنگ رو میشنوم بدون استثنا یاد دختری میوفتادم که پدرش رو از دست داده و تعبیر من از home توی آهنگ پدر بود.

امروز شدیدا یادش افتادم و رفتم دوباره اجراش رو نگاه کردم.

لینک اولین اجراش و لینک آخرین اجراش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

رفتار ناخواسته

تا حالا شده یک حرفی رو بزنین یا کاری رو انجام بدین و بعدا با خودتون بگین: «من چرا اینو گفتم؟ منکه اصلا این حرف حتی با اعتقاداتم یکی نیست!»

من چند باری رو یادم هست شاید اگر فکر کنم بیشتر بشه نمیدونم ولی الان که داشتم به دوتاش فکر میکردم با خودم گفتم واقعا چرا اینارو گفتی؟ این حرف ها حتی با چیزی که بهش اعتقاد داری هم کاملا متفاوته، حتی اگه این حرفارو کسی به خودم میزد شاید ناراحت یا عصبانی میشدم و یا شاید با خودم قضاوتش میکردم که این چه تفکرات مسخره ایه که داره! (میدونم که قضاوت رفتار دیگران اشتباهه و بنظر خودم باید کاملا در شرایط اون شخص از بچگی تا حالا باشی تا تازه بفهمی چرا فلان رفتار رو داره اما خودمونیم گاهی وقتا هم توی ذهنمون یه چیزایی رد میشه نمیشه گفت هرگز نمیشه)

خلاصه اینکه داشتم به این رفتارهام فکر میکردم که بفهمم چی میشه که اینطور میشه و فهمیدم وقتایی میشه که همینجور بدون هیچ گونه فکری با بیخیالی دارم حرف میزنم یه چیزایی یهو در میاد!

خب چرا اینطور میشه؟ من به یک نظریه رسیدم که البته درست و غلطش رو با علم روانشناسی مسلما نمیدونم همینطوری چیزیه که من فکر کردم بهش.

فکر کردم که هر آدمی یک شخصیتی هست که با عقل پذیرفته و میخواد که اونطوری باشه و یک شخصیت هست که با توجه به فرهنگ و تربیت و جامعه شکل گرفته و کلی باورهای مختلف داره که حتی ممکنه صد در صد از نظر شخصیت اول اشتباه هم باشه اما توی شخصیت دوم شکل گرفته و یه جورایی حکاکی شده و خودمون هم شاید خبر نداشته باشیم.

حالا وقتی که ما با فکر رفتار میکنیم مسلما طبق اعتقادات شخصیتی که میخوایم باشیم رفتار میکنیم اما وقتایی که فرمون رو دست نگرفتیم یهو میبینیم باورهای شخصیت دوم که هیچ دخل و تصرفی توش نداشتیم داره از دهن ما میاد بیرون و بعدا از خودمون حتی بدمون میاد که این چه حرفی بود من زدم؟!

حالا این وسط تظاهر و دورویی چی میشه که بعضیا به چیزی که نستن میخوان تظاهر کنن مثلا مثال معروفش تظاهر به روشن فکری!

فکر میکنم تظاهر وقتی میشه که تو شخصیتی که میخوای باشی رو از ته دل قبولش نداری فقط دیدی یه چیزیه که همه میگن خوبه ولی خودت بالا پایینش نکردی بهش کامل فکر نکردی ببینی میتونی بپذیریش یا نه؟ با منطقت جور هست یا نه؟ بدون فکر تصمیم گرفتی اونجوری باشی ولی در اصل توی همون شخصیت دومی هستی. اینجوری کارهایی که انجام میدی برای رسیدن به شخصیت آرمانی بوی تظاهر میگیره.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های ناشناس

نمیدونم چجور خشمی توی وجود بعضی ها هست که میتونه اینقدر مخرب ازشون ساطع بشه.

خشم زیاد با کمی بزدلی به نظرم باعث میشه وقتی بستری فراهم میشه که بتونن پشتش ناشناس بمونن و کسی اونارو نشناسه زشت ترین نقاط وجودشون خودش رو نشون میده.

خیلی ترسناک و کمی گریه داره وقتی توی همچین محیطی میری و حرف زدنشون با هم رو میخونی. کاملا انگار وارد یک دنیای دیگه ای شدی با موجودات دیگه ای چون هیچ شباهتی به هیچ فضای دیگه ای که تاحالا تجربه کرده باشی نداره.

هیچ کس اونجا به خودش زحمت نمیده فکر کنه حرفی که میزنه خوب هست یا نه، درست هست یا نه، توی دیگران چه حسی ایجاد میکنه و باعث بدآموزی هست یا نه.

فقط به خالی کردن ضایعات درونی خودشون فکر میکنن و به نظرم هر چقدر که خالی میکنن از حجمش کم نمیشه چون بقیه هم هی دارن ضایعات خودشون رو خالی میکنن و هرچقدر میریزی بیرون شاید حتی بیشتر به خودت دوباره برمیگرده.

بیشتر از چند دقیقه نتونستم توی اون فضا بمونم و مطمئنم حتی نتونستم یک ذره توصیفش کنم. اما خیلی ترسناکه که میدونم هرکسی ممکنه یکی از اونا باشه و من خبر ندارم. فقط باید توی حالت ناشناسی ببینم تا بفهمم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه