من خواهم شنید...

۲۶۴ مطلب با موضوع «خودنویس» ثبت شده است

روش زندگی

بزرگترین چیزی که برای خودم میخوام که شاید بقیه خواسته هام رو هم شامل بشه اینه که زندگیم مثل زندگی روتین اکثر آدم ها نشه. هر کسی که زندگیش خارج از روتین میشه (بدون در نظر گرفتن روشش) بنظرم جالب میاد.

هیچ وقت دلم نمیخواد مثل همه ازدواج کنم دلم نمیخواد از سر اجبار و اینکه وقتش شده بچه دار بشم دلم نمیخواد از اینکه شریک زندگیم داره پیشرفت میکنه و میخواد درسش رو ادامه بده ناراحت باشم چون ممکنه کمتر ببینمش چون گویا هنوز اتفاق می افته!!

منظورم این نیست که اون روش بدیه، چون کی میتونه دقیقا بگه چه روشی خوبه و چه روشی بده؟ در اصل هیچکس نمیدونه. اما هرکس ممکنه بهترین روش برای زندگی خودش رو بدونه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سرزنش

حاضر بود هرچه داشت بدهد، اسب و زمین هایش را، تا با مردم در صلح و صفا زندگی کند، مانند کسی که، اینطور گفت: مانند کسی که چیزی برای سرزنش خودش نداشته باشد.

📖 مکالمه در سیسیل/ الیو ویتورینی


پ.ن: برام سوال شد که کسی هست که توی زندگیش هیچ چیزی برای سرزنش خودش نداشته باشه؟ حتی یک چیز خیلی خیلی کوچیک؟ بنظر خودم همچین چیزی ممکن نیست چون زندگی هیچوقت به نهایت کمالی که ما بخوایم پیش نمیره. شاید کسی از زندگی الانش راضی باشه اما از زندگی گذشته ای که اونو به اینجا رسونده هم تماما راضیه؟ حتی اگر انقدر بزرگ فکر نکنم در طول روز توی مکالمات آدم بالاخره یک چیزی برای سرزنش خودش پیدا میکنه.

نظرم اینه که اگر کسی برای هیچ چیزی خودش رو سرزنش نکنه شاید از اون دسته ای باشه که برای هر اتفاق زندگی شون یکی رو پیدا میکنن که تقصیرها رو گردن اون بندازن و مسلما این هم خوب نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نبرد تمرینی

توی بازی clash royale دو نوع نبرد هست. یکیش نبردیه که با یک شریک واردش میشی، یکجورایی تمرین برای نبرد اصلیه که تنها باید واردش بشی.

کاش زندگیم هم یه نبرد آزمایشی برام میذاشت تا اول تمرین میکردم بعد برگردم و وارد نبرد اصلی بشم.

آدمی که خیلی نیاز به تمرین حس نمیکنه شاید بگه شیرینی زندگی از بین میره اونطوری اما من در حال حاضر فکر میکنم بد نمیشد تو یک محیطی که نگران صدمه خودم و دیگران نباشم بتونم خودم رو اصلاح کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شناخت خودم

امروز یک نکته جدید راجع به خودم فهمیدم و خوشحالم که فهمیدمش و دارم خودم رو برای خودم رمزگشایی میکنم.

با دونستن چندتا نکته ساده میتونستم زودتر از اینها روی ناخودآگاه خودم کار کنم و تا حالا به خودم فرصتش رو نداده بودم.

بنظرم کتاب «ماندن در وضعیت آخر» کتابی بود که توی بار اول خوندنش 50 درصدش مطلب مفید بود برام. هنوز دو بار نخوندمش اما میدونم از کتاب هاییه که اگر دو بار بخونم پشیمون نمیشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های خاکستری

در زندگی ام زیاد با آدم هایی که به نظرم منفور باشند برخورد نداشته ام، گاهی کسانی بودند اما نقش زیادی در زندگی ام ایفا نمی کردند.

چند روز پیش به یکیشان فکر می کردم با خودم گفتم اگر می خواهی از او متنفر باشی باید از کسی که تا حدودی در شکل گیری رفتارش سهیم بوده هم متنفر باشی.

دیروز یک متن دیدم که نوشته بود هرکس ممکن است در زندگی یک نفر دیگر آدم بدی باشد.

من هم از دید او و شاید کسانی دیگر منفور باشم فقط به این خاطر که شیوه رفتاری متفاوت داریم. البته که گاهی این نفرت ها به دلیل شیوه های رفتاری غلطی است که همه میدانند اشتباه است اما نیمی از اوقات هم فقط به خاطر شیوه های متفاوت است.

اما به قول دوستم آدم ها همه خاکستری اند همه خوبی و بدی شان مخلوط است. هرکس شیوه اش مثل من نباشد حتما آدم سیاهی نیست.

برای زندگی کردن هزاران روش وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

درختان قطع شده

بعضی از ما از بچگی مثل درختی بودیم که با ضربه ی تبر از ما خواسته میشد رشد کنیم. وقتی که قطع میشویم و می افتیم، دیگر بلند شدن امکان پذیر نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

بدلکار

وقتی یک نفر از این دنیا می رود، نقشش در اینجا تمام می شود. هرکس در زندگی اش، زندگی چند نفر دیگر را کامل می کند یا حداقل عضوی از زندگی دیگران است. آدم های مکمل رفتنشان هم سخت تر است.

وقتی کسی نباشد نقش هایی که تا به حال به عهده داشته به دوش دیگران می افتد و باید کسی پیدا شود تا به جای او تا حدودی نقشش را ایفا کند.

ناراحتی اطرافیان از حذف شدن یک نقش در زندگی شان است و احساس علاقه و وابستگی شان به او.

همیشه در مراسم ختم بیشتر ناراحتی ام برای کسانی است که یک نقش به نقش فعلی خودشان اضافه شده و علاوه بر غم نبودن شخص مورد علاقه شان بار سنگین نقش او را هم باید تحمل کنند. با علم به اینکه هرچقدر هم خوب باشند باز هم یک بدل هستند.

دوست خوبم امروز بدلکار یک مادر شدی. امیدوارم صبور باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

خطرهای درازمدت

چطور شد که هیچوقت از آینده نمیترسیدیم

دلیل این حس که توی بیشتر ما هست چیه؟ چرا از چیزی که توی آینده بیشتر از چند سال بخواد اتفاق بیوفته نمیترسیم؟

یا چرا فکر میکنیم اگر دوره اتفاق هم نمی افته

یا اگر میوفته برای ما نمی افته

این نترس بودن و بی احتیاطی رو از کجا آوردیم که همیشه باعث میشه کارهای خطرناک و مرگبار بکنیم و ککمون نگزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

جزر و مد

گاهی حال آدم مثل شدیدترین جزر و مدها میمونه. از یک حال خیلی خوب یهو سقوط میکنی توی عمق یک حال بد.

گاهی دلیلش فقط یک آهنگه که یک حال بدِ خوب بهت میده و اکثرا برای من توی یک نقاشی ساده ی سیاه خالی میشه.

تنهاییامونو بگو عشقم به کی داده

ساختی از این آدم معمولی یه دیوانه

قرار نبود اینجوری از دلم بری آخه

🎵 سیاه سفید / علی پیشتاز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سال نو مبارک

سال نو همگی مبارک.

انشالله واااقعا سال خوبی باشه.

سال منم هست امسال ۱۲ سال منتظرش بودم ببینم چه میکنه برام. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه