من خواهم شنید...

آدم از وسط نصف بشه ولی ضایع نشه

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده!
به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت، در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند.
احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدم های باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده!
بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن!
با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه؟! منو تائید می کنه؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست!
اما دل تو دلم نبود! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت: آقای محترم! بفرمایید!
قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم: می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود؟

.
.
.
.
.
.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

رفیق

رفیق
گفتی مثل یه کوه پشت سرتم، بهم تکیه کن
تکیه کردم، اما افتادم، آخه فقط غبار بودی
گفتی زمین زیر پاتم، محکم قدم بردار
محکم برداشتم، اما خوردم زمین، آخه تو یخ بودی
گفتی چترتم، برو زیر بارون
رفتم، اما خیس شدم، آخه تو بسته بودی
گفتی خودکارتم، بنویس هرچه دل تنگت می خواهد
نوشتم، اما ننوشت، آخه تو تموم شده بودی
گفتی سنگ صبورتم، باهام حرف بزن
حرف زدم، اما خورد شدم، آخه تو کلوخ بودی
گفتی جا سویچیتم، کلیدت رو بده به من
دادم، اما خسته شدم، آخه تو دلم رو واسه همه باز کردی
گفتی قاب عکستم، عکست رو بده من
دادم، اما شکستم، آخه وقتی قاب افتاد شکست
زیر عکسم، عکس یکی دیگه بود
گفتی رفیقتم، بزن قدش
زدم، اما تو محو شدی، آخه تو حباب بودی
حالا من میگم: هی رفیق پاشو از خواب، سرتو از رو شونم بردار...
چیه ؟ فکر کردی خواستم با بهم زدن خوابت تلافی کنم؟
نه! خواستم بگم رسیدیم ته خط، کل مسیر خواب بودی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

تست هوش باحال

اتوبوس شکل زیر به کدام طرف حرکت می‌کند؟

یک تست هوش خیلی باحال !!!!

 

از بچه‌های کودکستان سوال هوش بالا پرسیده شد

جواب این تست هوش را می‌دانید؟

تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

عکسهای تیپ مرغ ها از زمانی که قیمتشون بالا رفته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان

وجود مستراح (توالت ایرانی) به معضلی برای مردم هندوستان تبدیل شده، و از یک موضوع شخصی به یک مشکل اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است.

به گزارش ایران ناز بطوری که دختران این کشور اولین و مهم ترین شرط ازدواج شان وجود مستراح (توالت) به سبک ایرانی است. در تصاویر زیر مشاهده میکنید که برای افتتاح این مستراح ها چه آداب خاصی اجرا میشود !!!!
شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان +عکس ، www.irannaz.com
 
شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان +عکس ، www.irannaz.com
 
شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان +عکس ، www.irannaz.com
 
شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان +عکس ، www.irannaz.com
 
شرط عجیب برای ازدواج دختران در هندوستان +عکس ، www.irannaz.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

دوباره

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است:

«ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است. بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است. پس با نیتی درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ

ﺭﻭﺯﯼ ﺭﻭﺑﺮﺕ ﺩﻭﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﮔﻠﻒ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻨﯽ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ چک ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﺧﺘﮑﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺷﻮﺩ.

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺘﯽ، ﺍﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺯﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺑﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺣﻖ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ.

ﺩﻭ ﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺯﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭچک ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻥ ﻣﯽ ﻓﺸﺮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.

یک ﻫﻔﺘﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺩﻭﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﺩﺭیک ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺻﺮﻑ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ یکی ﺍﺯ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﮔﻠﻒ ﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﺰ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:ﻫﻔﺘﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ.
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻋﺘﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ یک ﮐﻼﻫﺒﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﻭ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩﻩ.
ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﺍﺩﻩ، ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺮ!

ﺩﻭ ﻭﻧﺴﺰﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺪ:ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﮒ ﻫﯿﭻ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

- ﺑﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ.

ﺩﻭ ﻭﻧﺴﺰﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ، ﺍﯾن ﺒﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﻡ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

انتهای جاده

درانتهای این جاده

چه کسی در انتظار شماست؟!!!

 

 

سلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

چشمک

باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند، نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

معمای ریاضی

یه تست جالب

دو نفر براى خرید کالائى وارد مغازه اى شدند و قیمت آن را پرسیدند.

یکى از آندو گفت: اگر تو یک سوم پولت را به من بدهى، من مى توانم آنرا بخرم.

دیگرى گفت: اگر تو یک چهارم پولت را به من بدهى، من مى توانم آن را بخرم.

قیمت کالا و پول هر یک از این دو نفر چقدر بوده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه