من خواهم شنید...

یک سوال خطرناک!!!

زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟

مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!

زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟

مرد: البته که نه عزیزم!

زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟

مرد: معلومه که دوست دارم!

زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟

مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!

زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟

مرد: بله!

زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟

مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!

زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟

مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!

زن (با سردی): واقعا؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!

مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!

زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتما بهش اجازه میدی با چوب گلف من هم بازی کنه!

مرد: البته که نه عزیزم! چون اون چپ دسته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

فرمان کوروش بزرگ 2

- من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت کسی، کسی را به بیگاری بگیرد و به او مزد نپردازد.

- من اعلام میکنم هرکس پاسخگوی اعمال خود میباشد، هیچکس را نباید به انگیزه اینکه یکی از بستگانش  خلاف کرده، مجازات کرد واگر کسی از دودمان یا خانواده ای خلاف کرد، تنها همان کس به کیفر برسد و با دیگر مردمان و بقیه اعضای خانواده کاری نیست.

- تا روزی که من زنده هستم نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام برده و کنیز و به نام های دیگر بفروشند و این رسم زندگی باید از گیتی رخت بربندد.

از مزدا میخواهم که مرا در تعهداتی که نسبت به ملت های ایران و ممالک چهارگانه کرده ام پیروز گرداند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

فرمان کوروش بزرگ 1

اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران، بابل کشورهای چهار گوشه را بر سر گذاشته ام اعلام میکنم که:

- تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارمغان میکند، کیش و آیین و باورهای مردمانی را که من پادشاه آنان هستم گرامی بدارم ونگذارم که فرمان روایان و زیردستان من کیش و آیین و دین و روش مردمان دیگر را پست بدارند ویا آنها را بیازارند.

- من اعلام میکنم که هرکس آزاد است هر دین و آیینی را که میل دارد برگزیند و در هرجا که میخواهد سکونت کند و به هرگونه که معتقد است عبادت خود را به جای آورد و هر کسب و کاری را که میخواهد انتخاب نماید،  تنها به شرطی که حق کسی را پایمال نکند و زیانی به حقوق دیگران وارد نسازد.

- من که امروز افسر پادشاهی را به سر نهاده ام، تا روزی که زنده هستم و مزدا پادشاهی را به من ارزانی کرده، هرگز فرمانروایی خود را به زور تحمیل نکنم و در پادشاهی من خر ملتی آزاد است که مرا به شاهی خود بپذیرد یا نپذیرد.

- من شاه ایران و بابل و کشورهای رابعه هستم و نخواهم گذاشت کسی به دیگران ستم کند و اگر کسی  ناتوان بود و به او ستمی رفت من از وی دفاع خواهم کرد و حق او را گرفته و به او پس خواهم داد و ستمکار را به کیفر خواهم رساند.

- من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت کسی مال و اموال دیگری را با زور و یا هر روش نادرست دیگری از او بدون پرداخت ارزش واقعی بگیرد.

(ادامه دارد...)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سنت عجیب ازدواج دختران تایلندی

مردم تایلند معتقدند آب مظهر پاکی و روشنایی است و بدبختی و نکبت را از زندگی دور می کند. بر همین اساس، جشن های مختلفی در این کشور بر پایه آب برگزار می شود و در آغاز سال نو، مردم این کشور یکدیگر را خیس می کنند تا سالی پر برکت داشته باشند.
 یکی از اتفاقات جالب در این کشور که نشان از توجه تایلندی ها به آب است، در مراسم ازدواج مردم این کشور اتفاق می افتد. عروس های تایلندی در ابتدای زندگی خود وارد آب می شوند تا وفاداری اش را به همسر خود نشان می دهد.
مردم این کشور معتقدند با این کار، روح و جسم عروس شسشتو می شود و حتما این کار باید در رودخانه های دارای آب زلال انجام شود و استفاده از آب های راکد یا حوض دست ساز درست نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شب قدر

 شبی که باران فرو می بارد در هر قطره اش فرشته ای

 است که بر این کویر خشک و تافته  در کام دانه ای و

بوته خشکی و درخت سوخته ای و جان عطشناک

مزرعه ای  فرو می افتد و رویش و خرمی و باغ و گل

سرخ را نوید می دهد

چه جهل زشتی است در این شب قدر بودن و در زیر این

 باران ماندن و قطره ای از آن بر پوست تن و پیشانی و

لب وچشم خویش حس نکردن خشک و غبار آلود زیستن

و مردن!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شیر با احساس

یک شیر ماده پس از شکار آهو متوجه میشود که شکارش باردار بوده، او سراسیمه می شود، نخست تلاش میکند که تا بچه این آهوی بخت برگشته را نجات دهد، و از دریدن شکار خود دست برمیدارد. اما وقتی نمیتواند بچه را نجات دهد بروی زمین در کنار شکارش دراز می کشد، عکاس پس از مدتی پی میبرد که شیر سکته کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

تفاوت های ناخن گرفتن دختر و پسرها!!

وسایل لازم برای ناخن گرفتن دخترا و پسرا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

داستان خرید جهنم

در قرون وسطی کشیشان، بهشت را به مردم می فروختند و مردمان نادان هم با پرداخت پول، قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.

فرد دانایی که از این نادانی مردم، رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

- قیمت جهنم چقدره؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه

مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.

کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم

مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد:

- ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم.

اسم آن مرد، کشیش مارتین لوتر بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم از وسط نصف بشه ولی ضایع نشه

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده!
به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت، در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند.
احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدم های باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده!
بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن!
با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه؟! منو تائید می کنه؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست!
اما دل تو دلم نبود! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت: آقای محترم! بفرمایید!
قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم: می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود؟

.
.
.
.
.
.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

رفیق

رفیق
گفتی مثل یه کوه پشت سرتم، بهم تکیه کن
تکیه کردم، اما افتادم، آخه فقط غبار بودی
گفتی زمین زیر پاتم، محکم قدم بردار
محکم برداشتم، اما خوردم زمین، آخه تو یخ بودی
گفتی چترتم، برو زیر بارون
رفتم، اما خیس شدم، آخه تو بسته بودی
گفتی خودکارتم، بنویس هرچه دل تنگت می خواهد
نوشتم، اما ننوشت، آخه تو تموم شده بودی
گفتی سنگ صبورتم، باهام حرف بزن
حرف زدم، اما خورد شدم، آخه تو کلوخ بودی
گفتی جا سویچیتم، کلیدت رو بده به من
دادم، اما خسته شدم، آخه تو دلم رو واسه همه باز کردی
گفتی قاب عکستم، عکست رو بده من
دادم، اما شکستم، آخه وقتی قاب افتاد شکست
زیر عکسم، عکس یکی دیگه بود
گفتی رفیقتم، بزن قدش
زدم، اما تو محو شدی، آخه تو حباب بودی
حالا من میگم: هی رفیق پاشو از خواب، سرتو از رو شونم بردار...
چیه ؟ فکر کردی خواستم با بهم زدن خوابت تلافی کنم؟
نه! خواستم بگم رسیدیم ته خط، کل مسیر خواب بودی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه