من خواهم شنید...

نازنینا....

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود

ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

این سفر را تا قیامت میروی تنها چرا

✍️ شهریار


پ.ن: همیشه این یکی از شعر های مورد علاقم بوده

پ.ن: چقدر فیلمش رو دوست داشتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سوفیا

اوایل خواهرم را مسخره می‌کرد. به سوفیا می‌گفت: خرگوش سوفی.
گمانم به خاطر این بود که سوفیا موهاش را عینهو دو گوش خرگوش روی سرش گره می‌زد.
یا شاید به خاطر دندان‌هایش بود. دندان‌های جلویی سوفیا عین دندان خرگوش‌ها بزرگ بود.

اما بعد عاشق سوفیا شد. حتی نامه عاشقانه‌ای به من داد تا بدهم به سوفیا. سوفیا نامه‌اش را نخوانده پاره کرد و کاغذ پاره‌ها را از توی پنجره ریخت پایین. بعد از آن بالا فریاد زد: «خفه شو و برو گمشو!»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

عید سعید فطر

عید همگی مبارک! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های عجیب

یک آدمایی هربار که سروکلشون توی زندگیمون پیدا میشه خیلی کامل و خوب حالمون رو خراب میکنن و باز به راهشون ادامه میدن. مهم نیست چقدر ناسزا بهشون بگیم، چقدر بگیم که ازشون متنفریم، مهم نیست چطور با همه وجود بندازیمشون از زندگیمون بیرون، اونا کارشون رو انجام میدن و حالمونو حتی اگر بهترین حال باشه خرابش میکنن.

نمیدونم چجوری بگم اما اصلا خیلی عجیبن...

میدونی من فکر میکنم آخه یعنی اینکه حال مارو خراب میکنن هیچ چون بلاخره یک جا باز خوب میشیم اما حال خودشون توی این نوع زندگیشون خوبه؟ خسته نمیشن؟ افسردگی نمیگیرن؟

حالم خوب میشه اما خسارت هاشون رو نمیدونم چجوری باید جبران کنم توی زندگیم، گاهی سنگین میشه این خسارات...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

اشتیاق

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند
و من دانم
و دل داند
و من..

✍️ مولانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

خیال

اینجا کسی ست پـــنهان
همچون خیـــال در دل!

✍️ مولانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

العفو

نا امــید از دَر رحـمت به کجا باید رفــت؟
یا رَب از هر چه خطا رفت، هزار استغفار!

✍️ سعدی

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های واجب

یه آدمایی هستن که باید باشن!
اصلا نبودنشون انگار برای دنیا تعریف نشده!
دلت میخواد بشینی ساعت ها بیخیالِ همه چیز، از هر دری باهاشون حرف بزنی!
بدونِ اینکه نگرانِ چیزی باشی!
لازم نیست کاری کنن، فقط کافیه بشینن و گوش بدن به حرفات...
این آدما میتونن دنیای خاکستریِ مارو رنگی کنن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

امید رفاقت

من پذیرفته ام
که برای آدم های اندک شماری می شود
حرف زد
برایشان رفیق بود
وَ از سوی‌شان
امید رفاقت داشت... : )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

گرمه

اونقدر هوا گرمه که کولرمونم از پشت بوم اومده رو مبل نشسته شربت بهش دادیم
میگه بذار ده دیقه خنک بشم الان میرم بالا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه