من خواهم شنید...

منِ نفرت انگیز

یک زمانی منِ جوون تر از خجالت شخصیتی که بچگیم داشتم _که حالا میفهمم کاملا نرمال بوده و مختص سن و سالم اما منِ جوون تر دیگه اون منِ نوجوون رو درک نمیکرد و بابتش رفتارهای اون خجالت میکشید_ کلی از خاطرات منِ نوجوون رو نابود کرد کاملا ظالمانه.

حالا منِ جوون از کاری که منِ جوون تر کرده خیلی ناراحتم و حس میکنم یک قسمت از ما رو نابود کرد و منِ نوجوون گم شده توی ما.

حافظه ام داره کم میشه یا خاطرات دور میشن نمیدونم اما هرچی که هست دیگه خوب یادم نمیاد از اون روزها و اون خاطرات اون اجسام در حقیقت یه دفتر خاطرات عظیم و دوست داشتنی بودن.

قرار نبود هیچوقت کسی ببیندشون نمیدونم چرا تصمیم گرفت نابودشون کنه مگه آدم از خودشم خجالت میکشه؟ مگه با خودش رودربایسی داشت؟

امان از دست این جوون تر ها!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

حال

و حال من این است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نصفه نیمه ها

با نیمه عاشق ها ننشین. به نیمه رفقا اعتماد نکن. نصفه نیمه زندگی نکن. نصفه نیمه نمیر. نصفه نیمه امیدوار نباش. برای کسی که نصفه نیمه گوش می دهد نخوان. نصف جواب را انتخاب نکن. روی نیمه ای از حقیقت پافشاری نکن. رویای نصفه نیمه نخواه و نصفه نیمه امیدوار نباش. تا انتهای سکوتت ساکت باش و به حرف که آمدی تمام حرفت را بزن. سکوت نکن که حرف بزنی و حرف نزن که سکوت کنی. نصف، همان چیزی است که تو را میان آشنایانت غریب جلوه می دهد. اگر رضایت داری کاملا راضی باش و اگر نمی خواهی به تمامی نخواه. رد کردنِ نیمه کاره یعنی پذیرفتن. خنده ی نیمه کاره، یعنی به تعویق انداختن خنده. دوست داشتن نصفه نیمه یعنی هجران. رفاقت نصفه نیمه یعنی بلد نبودن رفاقت. نوشیدن نصفه نیمه عطشت را کم نمی کند و خوردن نصفه نیمه سیرت نمی کند. راهِ ناتمام به جایی نمی رساندت. زندگی نصفه نیمه یعنی تو ناتوانی در زندگی کردن و تو ناتوان نیستی؛ تو کاملی و نه نصفی از هر چیزی. تو به دنیا آمدی برای کامل زندگی کردن و نه زندگی در نصفه نیمه ها و ناتمام ها.

 ✍️ جبران خلیل جبران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

کجاست؟

آن که بی باده کند

جان مرا مست کجاست؟

وانکه بیرون کند

از جان و دلم دست کجاست؟

✍️ مولانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نر یا ماده؟

نمیدونم نر بود یا ماده! میگن طوطی نر از ماده قشنگتره و به نظر من سمت چپی قشنگتره

اما خب از اونجایی که اون به این تکیه کرده به نظر من این نر می آد 

حالا بهرحال طوطی نر تموم شده بلاخره

بنظر شما کدوم به کدومه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

هدف های کثیف، چشم های ظاهربین

چرا خرابش کردین؟ چرا با زوم کردن و گیر دادن به چیزهای ظاهری و کوچیک اصل مطلب رو خراب کردین و گند زدین به هرچی ...

کاش یکمی به فکر اخلاق و محبت بودین.

مسلمه هدفتون خوب نبود وگرنه هدف خوب اینقدر تهش خرابی به بار نمیاد.

امیدوارم نتونین هیچ جوابی پس بدین و مثل خر توی گل بمونین به خاطر کارهایی که کردین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

چشمانت آرزوست

بی تو عذابیست خنده هایی که به روی صورتم همچون نقابیست

کار من عشق است و کار چشم تو خانه خرابی

چشمانت آرزوست از سر نمی پرد

تو را ز خاطرم کسی نمی برد

به خاک و خون کشیده ای

مرا ز من بریده ای، مرا

به دل نشسته ای چه کردی با دلم

به گل نشسته ای میان ساحلم

به خاک و خون کشیده ای

مرا ز من بریده ای مرا

🎵 چشمانت آرزوست / ایهام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نظریه ارسطو

ارسطو معتقد است سه نوع خوشبختی وجود دارد. نوع اول خوشبختی زندگانی سرشار از شادی و لذت. نوع دوم خوشبختی زندگانی شهروندی آزاد و مسئول. نوع سوم خوشبختی زندگانی فیلسوفانه و اندیشمندانه.

ارسطو آنگاه می افزاید که هر سه ضابطه باید در آن واحد وجود داشته باشد تا انسان به خوشبختی و خرسندی برسد. ارسطو هرگونه عدم تعادل را رد می کرد. چنانچه امروزه می زیست لابد می گفت عقل سالم در بدن سالم است. کسی که فقط به رشد بدن خود بپردازد درست به اندازه کسی که فقط مغز خود را به کار برد نامتعادل است. هر دو افراط نشانه کژراهگی در زندگی است.

این اصل در مورد روابط انسان نیز صادق است. ارسطو در اینجا هم «حد اعتدال» را توصیه می کند. باید نه ترسو بود نه بی باک: باید شجاع بود (کمی شجاعت ترسویی است و زیادی شجاعت بی باکی). باید نه خسیس بود نه مسرف: باید سخاوتمند بود (سخاوت کم خست است و سخاوت زیاد اسراف) همین طور در خوردن باید اندازه نگه داشت. کم خوری و پرخوری هر دو خطرناک است. اخلاقیات افلاطون و ارسطو هر دو بر پایه پزشکی یونان استوار است: فقط با اعتدال و تناسب می توان به زندگی خوش و «سازگار» نائل شد.

📖 دنیای سوفی/ یوستین گردر


 پ.ن: تا اینجای کتاب رو که خوندم داشتم فکر میکردم به به ارسطو عجب تفکرات زیبایی داشته عجب آدم بافکری بوده که یکهو نظریاتش راجع به زن و مرد رو توی صفحه بعد خوندم و... در عجبم آدمی که اینقدر میتونست فکر کنه راجع به دنیای اطرافش یعنی واقعا تفکرش این بود راجع به جنسیت بشریت؟؟؟ واقعا خیلی تاسف داره فکر کنم هیچوقت با زنی رابطه ای نداشته! حس میکنم حرفاش حتی دیدگاه خودش رو هم نقض کرده.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

رسم لوطی گری

- تو برای چی رو میگیری؟

+ خب برای اینکه نامحرم نبیندم... قبول! کریم هم نامحرم است، اما...

باب جون گل از گلش شکفت. انگار چیزی کشف کرده بود. دست مریم را در دست گرفت:

- هان، بارک الله اشتباهت همین جاست. رو گرفتن برای فرار از نامحرم نیست. و اِلا من هم میدانم، نامحرم که لولو نیست، جخ پاری وقت ها مثل همین کریم، اصلا خودیه... نه! رو گرفتن برای این است که خدا گفته. خدا هم مثل رفیق آدمه. یک رفیق به آدم چیزی بگوید، لوطی گری میگوید بایستی انجام داد.

+ این درست که خدا گفته، اما حکمتش همان است که گفتم، برای فرار از ...

باب جون حرف مریم را برید:

حکمتش را ول کن. این جایش به من و تو دخلی ندارد. وقتی رفیق آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بی حکمت و بی پرس و جو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطر حکمت داده ای، نه به خاطر لوطی گری. جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی، آن وقت چه؟ انجام نمیدهی؟

📖 من او/ رضا امیرخانی


پ.ن: چندین سال پیش که این کتاب رو خوندم عاشقش شدم با همه وجووود. هنوز توی رمان های ایرانی قشنگ تر از «من او» نخوندم. یک کتاب شاهکاره.

چند هفته پیش شب تولدم برای خودم کادو خریدمش و کلی ذوق کردم و دوباره نشستم به خوندنش و لذت بردن. هنوز هم لذتش زیاده و بار قبل اشتباه نکرده بودم. عزیزترین کتاب کتابخونه ام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه

عادت

مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود...

مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه بدل شود!

عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست...

پیوسته نو کردن خواستنی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.

تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت آن.

" بهانه ها جای حس عاشقانه را خوب میگیرند "

احتیاط باید کرد...

📖 یک عاشقانه آرام / نادر ابراهیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه