من خواهم شنید...

گنج قارون

دیروز بلاخره فیلم گنج قارون رو دیدم

نمیدونم دیدین یا نه، یا از اون دسته ای هستین که فیلم های سیاه و سفید دیوونتون میکنن و طاقت ندارین نگاه کنین کلا. ولی من خیلی فیلم های قدیمی رو دوست دارم نمیدونم چرا، شاید بخاطر اینه که کلا برای من دل کندن از چیزای قدیمی سخته

به من ولی خیلی چسبید حالا رفتم کلی فیلم قدیمی دیگه گذاشتم توی لیست که ببینم

البته یکمی هم یاد فیلمای هندی 30 سال پیش آدم میوفته ولی باز ما خدایی جلوتر بودیم بنظرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

اولین ها

هنوز توی زندگیتون اولینی هست که با انجام دادنش دلتون قیلی ویلی بره؟

نه هر اولینی، حتما باید چیزی باشه که وقتی انجام دادین حداقل برای چند دقیقه کیفتون کوک بشه

نمیدونم اینکه اولینی نمونده باشه خوبه یا بد؟ معنیش اینه که هر کاری خواستیم انجام دادیم و دیگه چیزی نمونده؟ خوشحال باشیم یا ناراحت که دیگه حس اولین رو نخواهیم داشت؟

یا اینکه اولینی هست چی؟ یعنی خیلی کارها رو نتونستیم انجام بدیم، تاسف داره یا خوشحالی؟

بهرحال نمیدونم چطوریه اما گاهی بعضی اولین ها هست که انقدر شیرین هستن که دلم میخواد میتونستم حافظم رو پاک کنم و دوباره برای بار اول انجامشون بدم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

امر به معروف و نهی از منکر

«اریدُ ان امُرَ بِالمَعروف و أنهی عَنِ المُنکَر و اُسیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ ابی علی بن ابیطالب»

من تلاش می کنم که کاروان امت جدم را به صراط مستقیم بازگردانم.

تلاش می کنم که در امتداد رسالت جدم و سیره پدرم، خوبی ها را احیا کنم و با بدی ها به ستیز برخیزم.

تلاش می کنم که سنت امر به معروف و نهی از منکر را در میان امت جدم احیاء و تثبیت و ترویج کنم.

تلاش می کنم که با بلندترین صدا در گوش تاریخ فریاد بزنم و این پیام را به گوش آیندگان اعم از پیروان و غیر پیروان برسانم که:

نسبت به حکام و زمامدارانتان بی تفاوت نمانید و آنان را به حال خود رها نکنید. این حکامند که اکثریت مردم و عوام از خلایق را به سعادت می رسانند و یا به تباهی می کشانند. چرا که عامّه مردم، خواه و ناخواه و دانسته و ندانسته از حکام خود رنگ می گیرند و تأثیر می پذیرند.

پس لحظه ای نگاهتان را از حکامتان بر ندارید و کمتر از آنی، این دو سلاح برنده و این دو نعمت تعیین کننده – امر به معروف و نهی از منکر – را زمین نگذارید.

چه اگر چنین کنید، چنان که پدرم امیر مؤمنان فرمود، خداوند بدترین شما را بر شما حاکم خواهد ساخت و زمام امورتان در اختیار شرورترین شما قرار خواهد گرفت و خواری و ذلت، سرنوشت محتومتان خواهد بود.

امر به معروف و نهی از منکر حقی است که خداوند متعال به امت اسلام عطا فرموده تا حکام و زمامداران شان را در مسیر صلاح و سداد و عدالت نگاه دارند و مراقبت کنند و در صورت بروز انحراف و ارتکاب خلاف، با عزت و اقتدار به انزال و اصلاحشان بپردازند. این حق، توسط جدّم پیامبر اکرم، تبیین شد و توسط پدرم علی بن ابیطالب جامه عمل پوشید.

اما... اما از این پس، بدل به تکلیف خواهد شد. و آنان که مرا امام خود میدانند و تبعیت از مرا فریضه می شمرند، در چنین شرایطی موظفند که همانند من عمل کنند.

«و لکم فیَّ اسوة»

اگر موفق شوند که آنان را از خلاف و انحراف و ظلم و اجحاف باز دارند که به تکلیف خود عمل کرده اند و خیر و سعادت هر دو جهان را به کف آورده اند. و اگر موفق نشدند، حق ندارند که تن به ذلت دهند و دست بیعت در دست ستمگران بگذارند.

«لا والله. لا اعطیکم بیدی إعطاء الذّلیل و لا افِّرُ فِرار العبید.

نه. به خدا سوگند که نه حاضرم دست بیعت و ذلت به دست شما بسپارم و نه چون بردگان از مقابلتان بگریزم.»

انسان مومن در این وضع و حال، شهادت را بر زندگی خفت بار ترجیح می دهد و مشتاقانه به دیدار پروردگارش می شتابد.

 📖 سقای آب و ادب/ سید مهدی شجاعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

موسی و چوپان!

امروز صبح که یکی از همکارام اومد سرکار خیلی آشفته بود، همیشه ازش خوشم میومد آخه دختر شاد و مهربونیه عجیب ناک ناراحت بود تا بلاخره دلش طاقت نیاورد و گفت که خانمی سر راه بهش گیر داده و خیلی بد بهش توپیده بوده. دستش هم اندکی کبود شده بود...

خیلی اندازه دنیا دلم گرفت... دستاش یخ کرده بودن و اشکاش نزدیک ریختن بود. بیچاره خیلی آدم دل سخت و ضد ضربه ای نبود. حتما خیلی پیش نیومده کسی اینقدر بد باهاش حرف بزنه.

میدونین یاد داستان حضرت موسی و چوپان سر راهش افتادم، خدا دوست نداشت خلوص دعا کردن اون چوپان با حرف های موسی از بین بره، بهتره امثال این خانم بدونن که بخاطر رفتار اونا کلا دیگه دینی نمونده چه برسه که خلوصی باشه یا نه! خدایا چقدر داری حرص میخوری من که خدا نیستم بجای تو داغونم از این همه دور شدن ها از تو، تو حتما دلت بیشتر از من میسوزه اما...

هرچند این دختر انقدر مودب و مهربونه که نمیدونم توی فکرش چیه...

اما ایییی کاش کاااااااااااااش بنده های خدارو با خدا سر لج نندازیم، ای کااااااش کاری نکنیم که فکر کنن ما پیغمبر خداییم روی زمین

اخه دوست دارم بدونم تو با این اخلاق زیبا جات کجاست پیش خدا؟ مگر همیشه اول اخلاق نبوده؟

ترو خدا یکم فقط یکم راجع به اعتقاداتت فکر کن! بخدا که اولین چیز همیشه اخلاق بوده کنار اخلاق درست خیلی چیزهای دیگه هم میان

تو کامل نیستی واقعا

واقعا چطور میخوای جواب دل شکسته اونو بدی؟ اگر تو حجابت از اون بهتره اما این اخلاقش قطعا از تو بهتره حداقل با وحشی گری دست تورو کبود نکرده و تنها سلاحش چندتا اشکی بود که رفت و تنهایی ریخت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

عباسِ حسین

حسین هنوز چند گام مانده به عباس، از اسب فرود می آید و تتمّه توان و باقی رمقش را در زانوان لرزانش می ریزد که تا رسیدن به عباس، همراهی اش کنند.

و همراهی‌­اش می­‌کنند. درست تا همان‌جا که او ایستادن و ایستاده ماندن را ضروری می‌شمرد، درست تا آستانه پیکر عباس.

در این نقطه، او ایستادن را نمی­‌خواهد، حتی اگر بتواند.

این‌جا که عباس به خاک و خون نشسته است، حسین ایستاده ماندن را خلاف اخوت و مروت می­‌شمرد اگر چه عباس، خود برای ایستاده ماندن حسین، به خاک و خون نشسته باشد.

اکنون و این‌جا غریب­‌ترین زمان و مکان عالم امکان است.

آن‌چه اکنون و این‌جا می­‌گذرد در تاریخ هستی، سابقه و مثل و بدیل ندارد.

و از این پس نیز، مادر گیتی محال است که شبیه این حادثه را به دنیا بیاورد.

اکنون، اینجا ملتقای خورشید و ماه است. نقطه­‌ای است از زمان و مکان که خورشید و ماه به هم می‌­رسند.

این‌جا و اکنون همان «آن»ی است، همان زمان و مکانی است که منظومه شمسی در هم می­‌پیچد، از قواعد عادت و روال می­‌گریزد و دست به دامان محال می‌­آویزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شریعت، طریقت، معرفت، حقیقت

شریعت مانند چراغ است، روشنایی می بخشد. اما نباید فراموش کرد که چراغ هنگام راه رفتن در تاریکی به کار آن می آید که جلو پایت را ببینی. بعد از شریعت نوبت طریقت است، بعد از طریقت نوبت معرفت، بعد از معرفت هم نوبت حقیقت! اگر جهت اساسی فراموش شود و انسان شریعت را نه وسیله که هدف بشمرد، آن چراغ دیگر چه فایده ای دارد؟

📖 ملت عشق/ الیف شافاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شعر نگفته

حال مرا از شعرهایم بو نخواهی برد

من پشت شعری که نخواهم گفت می میرم

✍️ راضیه فولادوند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه

دهه ی...

یه کار اشتباهی که حس میکنم خیلی داریم انجام میدیم اینه که همون رفتاری که نسل قبل از ما با ما داشتند رو داریم با نسل بعد از خودمون انجام میدیم.

همون تحقیرها همون سرکوب شدن ها، نمیتونیم متوجه بشیم که دنیای آینده ما رو همین نسل کوچکتر از ما می سازند. همونطور که ما داریم آینده نسل قبل از خودمون رو میسازیم، هر اشتباهی که اونا انجام دادند توی تربیت ما داره دنیای خودشون رو خراب میکنه و ما از این هنوز درس نمی‌گیریم هنوز فکر می‌کنیم باید کوچکتر از خودمون رو تحقیر کنیم سلایقشون رو مسخره کنیم چون سلایقمون نادیده گرفته شده.

نمیفهمیم که آدم ها با هم متفاوتند از نسل به نسل یا حتی از فرد به فرد دیگه.

خدا دنیا رو پر از تنوع آفریده اگر کسی از چیزی که من خوشم میاد خوشش نمیاد دلیل به برتری من یا اون نیست فقط دلیل تفاوت بین ماست نمیشه همه رو مجبور کرد از یک چیز خاص خوششون بیاد از یه خواننده خاص خوششون بیاد چرا باید سلیقه کوچکتر از خودمون حتی توی چیزای کوچیک مثل انتخاب خواننده مسخره کنیم چرا سرکوب شون کنیم تا در آینده مثل ما بشن؟

با جمله های خیلی آزار دهنده مثل اینکه خدا را شکر من مثل تو نیستم، یا تاسف های مسخره برای نسل بعدی خیلی عقده ها رو تو دل بقیه میکاریم.

باعث میشیم مثل خیلی ها بشن و با یک گوشی توی دستشون کسایی که دارند با سبک خودشون زندگی میکنن رو مسخره کنن.

نمیدونم چرا یادمون میره ما هم یه زمانی بچه بودیم ما هم یه زمانی از چیزهای خوشمون میومد که مختص سن نوجوانی بوده، چرا اگه ما نتونستیم بچگی کنیم نمیذاریم اونا بچگی کنن یا چرا اگه ما بچگی کردیم اونا حق ندارند این کارو بکنن؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زمزمه

احیای ما

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت                یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت       عیسی دمی کجاست که احیای ما کند

 

حافظ جان کی اندازه تو میفهمه حالمو؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

بغض

بغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر است

بغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقط

چشم های خیسم امشب آبروداری کنید

مرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقط

 🎵 بغض / ایهام 


پ.ن: باید خیلی تو حست باشه..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه