من خواهم شنید...

نثار کردن

معمول ترین اشتباه مردم این است که نثار کردن را با «ترک» چیزها، محروم شدن و قربانی گشتن یکی می دانند. کسانی که هنوز منش های آنان به اندازه کافی رشد نیافته و از مرحله گرفتن، سود بردن و اندوختن فراتر نرفته اند... مردمی که جهتگیری اصلی آنان بارور نیست، احساس می کنند که نثار کردن فقر می آورد... به عکس، عده ای آن را نوعی فضیلت به معنی فداکاری می دانند. اینان فکر می کنند که درست به همان دلیل که نثار کردن عملی دشوار و ناگوار جلوه می کند، انسان باید نثار کند و ببخشد [والد].

برای کسی که دارای منشی بارآور و سازنده است [بالغ]، نثار کردن مفهوم کاملا متفاوتی دارد. نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است. در حین نثار کردن است که من قدرت خود، ثروت خود و توانایی خود را تجربه می کنم. تجربه  نیروی حیاتی و قدرت درونی، که بدین وسیله به حد اعلای خود می رسد، مرا غرق در شادی می کند. من خود را لبریز، فیاض، زنده و در نتیجه شاد احساس می کنم. نثار کردن از دریافت کردن شیرین تر است، نه به سبب اینکه ما به محرومیتی تن در می دهیم، بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن، زنده بودن خود را احساس می کند [خوب].

📖 وضعیت آخر/ تامس. ا. هریس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نبرد تمرینی

توی بازی clash royale دو نوع نبرد هست. یکیش نبردیه که با یک شریک واردش میشی، یکجورایی تمرین برای نبرد اصلیه که تنها باید واردش بشی.

کاش زندگیم هم یه نبرد آزمایشی برام میذاشت تا اول تمرین میکردم بعد برگردم و وارد نبرد اصلی بشم.

آدمی که خیلی نیاز به تمرین حس نمیکنه شاید بگه شیرینی زندگی از بین میره اونطوری اما من در حال حاضر فکر میکنم بد نمیشد تو یک محیطی که نگران صدمه خودم و دیگران نباشم بتونم خودم رو اصلاح کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شناخت خودم

امروز یک نکته جدید راجع به خودم فهمیدم و خوشحالم که فهمیدمش و دارم خودم رو برای خودم رمزگشایی میکنم.

با دونستن چندتا نکته ساده میتونستم زودتر از اینها روی ناخودآگاه خودم کار کنم و تا حالا به خودم فرصتش رو نداده بودم.

بنظرم کتاب «ماندن در وضعیت آخر» کتابی بود که توی بار اول خوندنش 50 درصدش مطلب مفید بود برام. هنوز دو بار نخوندمش اما میدونم از کتاب هاییه که اگر دو بار بخونم پشیمون نمیشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های خاکستری

در زندگی ام زیاد با آدم هایی که به نظرم منفور باشند برخورد نداشته ام، گاهی کسانی بودند اما نقش زیادی در زندگی ام ایفا نمی کردند.

چند روز پیش به یکیشان فکر می کردم با خودم گفتم اگر می خواهی از او متنفر باشی باید از کسی که تا حدودی در شکل گیری رفتارش سهیم بوده هم متنفر باشی.

دیروز یک متن دیدم که نوشته بود هرکس ممکن است در زندگی یک نفر دیگر آدم بدی باشد.

من هم از دید او و شاید کسانی دیگر منفور باشم فقط به این خاطر که شیوه رفتاری متفاوت داریم. البته که گاهی این نفرت ها به دلیل شیوه های رفتاری غلطی است که همه میدانند اشتباه است اما نیمی از اوقات هم فقط به خاطر شیوه های متفاوت است.

اما به قول دوستم آدم ها همه خاکستری اند همه خوبی و بدی شان مخلوط است. هرکس شیوه اش مثل من نباشد حتما آدم سیاهی نیست.

برای زندگی کردن هزاران روش وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

درختان قطع شده

بعضی از ما از بچگی مثل درختی بودیم که با ضربه ی تبر از ما خواسته میشد رشد کنیم. وقتی که قطع میشویم و می افتیم، دیگر بلند شدن امکان پذیر نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

بدلکار

وقتی یک نفر از این دنیا می رود، نقشش در اینجا تمام می شود. هرکس در زندگی اش، زندگی چند نفر دیگر را کامل می کند یا حداقل عضوی از زندگی دیگران است. آدم های مکمل رفتنشان هم سخت تر است.

وقتی کسی نباشد نقش هایی که تا به حال به عهده داشته به دوش دیگران می افتد و باید کسی پیدا شود تا به جای او تا حدودی نقشش را ایفا کند.

ناراحتی اطرافیان از حذف شدن یک نقش در زندگی شان است و احساس علاقه و وابستگی شان به او.

همیشه در مراسم ختم بیشتر ناراحتی ام برای کسانی است که یک نقش به نقش فعلی خودشان اضافه شده و علاوه بر غم نبودن شخص مورد علاقه شان بار سنگین نقش او را هم باید تحمل کنند. با علم به اینکه هرچقدر هم خوب باشند باز هم یک بدل هستند.

دوست خوبم امروز بدلکار یک مادر شدی. امیدوارم صبور باشی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

خطرهای درازمدت

چطور شد که هیچوقت از آینده نمیترسیدیم

دلیل این حس که توی بیشتر ما هست چیه؟ چرا از چیزی که توی آینده بیشتر از چند سال بخواد اتفاق بیوفته نمیترسیم؟

یا چرا فکر میکنیم اگر دوره اتفاق هم نمی افته

یا اگر میوفته برای ما نمی افته

این نترس بودن و بی احتیاطی رو از کجا آوردیم که همیشه باعث میشه کارهای خطرناک و مرگبار بکنیم و ککمون نگزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های تنها

دنیا پر از آدم های تنهاست که از پا پیش گذاشتن می ترسند.

🎬 Green Book / Peter Farrelly

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

جزر و مد

گاهی حال آدم مثل شدیدترین جزر و مدها میمونه. از یک حال خیلی خوب یهو سقوط میکنی توی عمق یک حال بد.

گاهی دلیلش فقط یک آهنگه که یک حال بدِ خوب بهت میده و اکثرا برای من توی یک نقاشی ساده ی سیاه خالی میشه.

تنهاییامونو بگو عشقم به کی داده

ساختی از این آدم معمولی یه دیوانه

قرار نبود اینجوری از دلم بری آخه

🎵 سیاه سفید / علی پیشتاز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سال جدید

من چگونه بروم در ورق سال جدید

که همه بودن تو مانده به تقویم قدیم

✍ساناز یوسفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه