من خواهم شنید...

زندگی کن

چرا با او وصلت کردم؟ چرا به او اظهار عشق کردم؟ چرا به او گفتم که دوستش دارم؟

همه چیز در او بود. پس من خودم را باید ملامت کنم. خودم سزاوار سرزنش هستم و باید تحمل کنم... در آینده چه خواهد شد؟ یک بدنامی، زندگی بد و بدبختی؟

همه چیز کثافت است. بدنامی برای نام و افتخار و عنوان خانوادگی، همه چیز به هم مربوط است و هیچکدام تقصیر من نیست... حق با کیست؟ هیچکس. فقط زندگی کن تازمانی که زنده ای، شاید فردا مرده باشی، همان طور که ممکن بود ساعتی پیش بمیری! این ناراحتی ارزشمند است! وقتی که میبینی زندگی فقط یک لحظه است خاصه وقتی که آن را با ابدیت و کائنات مقایسه میکنی!

📖 جنگ و صلح/ تولستوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

گل های لوس

یک زمانی خیلی عاشق گیاهان کوچک بودم، عاشق ساکولنت ها و کاکتوس ها.

همه چیز راجع بهشان خوانده بودم و هربار از طرقبه چندتا میخریدم و روی یک میز توی گلدان های یک شکل ولی رنگی رنگی نگه میداشتم.

هر بار یکی شان که مریض می شد صفحات اینترنت را زیر و رو میکردم تا درمانش کنم. اما نمیشد...

همیشه یکی یکی میمردند و من از ته دل غصه میخوردم...

مادربزرگم طبق گفته دیگران دست سبزی دارد و هیچ گلی روی دستش نمیمیرد. مادرم اما اعتقاد دارد به او ارث نرسیده و من در دل امید داشتم که شاید به من رسیده باشد. شاید بعدی دوباره نمیرد.

یکبار از ته برگ افتاده یکی روی خاک یک گیاه کوچک به اندازه شاید یک سانتی متر رشد کرد و من از خوشحالی داشتم دیوانه میشدم. البته که نمیدانم چرا از همان یک سانت بزرگتر نشد و ....

حالا خیلی وقت است دیگر ساکولنت و کاکتوس نمیخرم. حالا گیاهان سبز با برگ های بزرگ را دوست دارم اما آن را هم نمیخرم علتش را هم نمیدانم.

امروز یک پیاز دیدم که کلی سبز شده بود. چیزی که نمیخواهی چطور انقدر خوب سبز میشود بدون ذره ای مراقبت و گیاهی که با عشق بزرگ میکنی میمیرد؟

همیشه با خودم فکر میکردم گل های من لوس شده بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

2

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
زمزمه

روش زندگی

بزرگترین چیزی که برای خودم میخوام که شاید بقیه خواسته هام رو هم شامل بشه اینه که زندگیم مثل زندگی روتین اکثر آدم ها نشه. هر کسی که زندگیش خارج از روتین میشه (بدون در نظر گرفتن روشش) بنظرم جالب میاد.

هیچ وقت دلم نمیخواد مثل همه ازدواج کنم دلم نمیخواد از سر اجبار و اینکه وقتش شده بچه دار بشم دلم نمیخواد از اینکه شریک زندگیم داره پیشرفت میکنه و میخواد درسش رو ادامه بده ناراحت باشم چون ممکنه کمتر ببینمش چون گویا هنوز اتفاق می افته!!

منظورم این نیست که اون روش بدیه، چون کی میتونه دقیقا بگه چه روشی خوبه و چه روشی بده؟ در اصل هیچکس نمیدونه. اما هرکس ممکنه بهترین روش برای زندگی خودش رو بدونه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

سرزنش

حاضر بود هرچه داشت بدهد، اسب و زمین هایش را، تا با مردم در صلح و صفا زندگی کند، مانند کسی که، اینطور گفت: مانند کسی که چیزی برای سرزنش خودش نداشته باشد.

📖 مکالمه در سیسیل/ الیو ویتورینی


پ.ن: برام سوال شد که کسی هست که توی زندگیش هیچ چیزی برای سرزنش خودش نداشته باشه؟ حتی یک چیز خیلی خیلی کوچیک؟ بنظر خودم همچین چیزی ممکن نیست چون زندگی هیچوقت به نهایت کمالی که ما بخوایم پیش نمیره. شاید کسی از زندگی الانش راضی باشه اما از زندگی گذشته ای که اونو به اینجا رسونده هم تماما راضیه؟ حتی اگر انقدر بزرگ فکر نکنم در طول روز توی مکالمات آدم بالاخره یک چیزی برای سرزنش خودش پیدا میکنه.

نظرم اینه که اگر کسی برای هیچ چیزی خودش رو سرزنش نکنه شاید از اون دسته ای باشه که برای هر اتفاق زندگی شون یکی رو پیدا میکنن که تقصیرها رو گردن اون بندازن و مسلما این هم خوب نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شب های بعد از تو

لعنت به شب های بعد از تو

به دردی که ماند از تو به دادم نمیرسی

رفتی آواره شد خانه

ماندم غریبانه لعنت به بی کسی

قلب من این چنین آسان نمی لرزید

عشقت اما به غم هایش نمی ارزید

دنیا را بردی همراهت به نابودی

دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی

🎵 شب های بعد از تو/ رضا بهرام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نثار کردن

معمول ترین اشتباه مردم این است که نثار کردن را با «ترک» چیزها، محروم شدن و قربانی گشتن یکی می دانند. کسانی که هنوز منش های آنان به اندازه کافی رشد نیافته و از مرحله گرفتن، سود بردن و اندوختن فراتر نرفته اند... مردمی که جهتگیری اصلی آنان بارور نیست، احساس می کنند که نثار کردن فقر می آورد... به عکس، عده ای آن را نوعی فضیلت به معنی فداکاری می دانند. اینان فکر می کنند که درست به همان دلیل که نثار کردن عملی دشوار و ناگوار جلوه می کند، انسان باید نثار کند و ببخشد [والد].

برای کسی که دارای منشی بارآور و سازنده است [بالغ]، نثار کردن مفهوم کاملا متفاوتی دارد. نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است. در حین نثار کردن است که من قدرت خود، ثروت خود و توانایی خود را تجربه می کنم. تجربه  نیروی حیاتی و قدرت درونی، که بدین وسیله به حد اعلای خود می رسد، مرا غرق در شادی می کند. من خود را لبریز، فیاض، زنده و در نتیجه شاد احساس می کنم. نثار کردن از دریافت کردن شیرین تر است، نه به سبب اینکه ما به محرومیتی تن در می دهیم، بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن، زنده بودن خود را احساس می کند [خوب].

📖 وضعیت آخر/ تامس. ا. هریس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

نبرد تمرینی

توی بازی clash royale دو نوع نبرد هست. یکیش نبردیه که با یک شریک واردش میشی، یکجورایی تمرین برای نبرد اصلیه که تنها باید واردش بشی.

کاش زندگیم هم یه نبرد آزمایشی برام میذاشت تا اول تمرین میکردم بعد برگردم و وارد نبرد اصلی بشم.

آدمی که خیلی نیاز به تمرین حس نمیکنه شاید بگه شیرینی زندگی از بین میره اونطوری اما من در حال حاضر فکر میکنم بد نمیشد تو یک محیطی که نگران صدمه خودم و دیگران نباشم بتونم خودم رو اصلاح کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

شناخت خودم

امروز یک نکته جدید راجع به خودم فهمیدم و خوشحالم که فهمیدمش و دارم خودم رو برای خودم رمزگشایی میکنم.

با دونستن چندتا نکته ساده میتونستم زودتر از اینها روی ناخودآگاه خودم کار کنم و تا حالا به خودم فرصتش رو نداده بودم.

بنظرم کتاب «ماندن در وضعیت آخر» کتابی بود که توی بار اول خوندنش 50 درصدش مطلب مفید بود برام. هنوز دو بار نخوندمش اما میدونم از کتاب هاییه که اگر دو بار بخونم پشیمون نمیشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه

آدم های خاکستری

در زندگی ام زیاد با آدم هایی که به نظرم منفور باشند برخورد نداشته ام، گاهی کسانی بودند اما نقش زیادی در زندگی ام ایفا نمی کردند.

چند روز پیش به یکیشان فکر می کردم با خودم گفتم اگر می خواهی از او متنفر باشی باید از کسی که تا حدودی در شکل گیری رفتارش سهیم بوده هم متنفر باشی.

دیروز یک متن دیدم که نوشته بود هرکس ممکن است در زندگی یک نفر دیگر آدم بدی باشد.

من هم از دید او و شاید کسانی دیگر منفور باشم فقط به این خاطر که شیوه رفتاری متفاوت داریم. البته که گاهی این نفرت ها به دلیل شیوه های رفتاری غلطی است که همه میدانند اشتباه است اما نیمی از اوقات هم فقط به خاطر شیوه های متفاوت است.

اما به قول دوستم آدم ها همه خاکستری اند همه خوبی و بدی شان مخلوط است. هرکس شیوه اش مثل من نباشد حتما آدم سیاهی نیست.

برای زندگی کردن هزاران روش وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زمزمه